سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا دانشمند که نادانى وى او را از پاى در آورد و دانش او با او بود او را سودى نکرد . [نهج البلاغه]
عــــــــــروج
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» این مطلب رو اصلا نخونین ؟!!!

به نام یگانه عاشق هستی
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید       که زانفاس خوشش بوی کسی می آید

عاشقان ، منتظران و فدائیان عیدتان مبارک


 

دوستان عزیز سلام

نهم ربیع الاول سال 1426 هجری قمری نیز آمد
سالروز به ولایت ، امیری و امامت رسیدن یگانه منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر مهدی موعود ( ارواهنا له فداه ) را به تمامی حق و عدالت خواهان ، بر منتظران و عاشقان و بیعت کنندگان  و بر تمامی کسانی که به نوعی به دنبال مجنیی هستند صمیمانه تبریک می گویم .

راستش از آخرین آپدیت شدن وبلاگ خیلی میگذره ، هر بار که سعی میکردم مطلبی آماده کنم و راهی از راه های عروج رو هم خودم یاد بگیرم و هم به شما دوستان عزیز ارائه کنم گاهی مشکل و گاهی فراموشی پیش می آمد ، بهتر بگویم آدمی با روی سیاه ، با کوله باری از گناه چون من باید بهش  اجازه بدن تامطلبی اون هم در باره عروج بنویسه ، باید خودشون بگن و خودشون بخوان تا چیزی نوشته بشه .
امروز که این مطلب رو مینویسم هر چه در ذهن دارم و هرچه از این حقیر رو سیاه بیرون می آید رئ هر طور دوست دارید قضاوت کنید و هر طور دوست دارید رفتار کنید ؟!  اما شما رو به هرکس که دوستش دارید قسمتون میدم اگر واقعاً مرد عملید یک یا علی بگید و با یاعلی شروع کنید برای عروج .

 

آره ، از همون روز اول که توی این جهان وارد شدم به همه چیز و همه کس عشق ورزیدم و با پست ترین چیز ها دوست داشتن و عشق رو تجربه کردم .
کودکی را که سرشار از معصومیت و ارتباط توحیدی است با عشق با پستان مادر و دوست داشتن اسباب بازی شروع  کردم ، کم کم و کم کم این دو جای خود رابه بازی های کودکانه بین چند بچه داد - هر روز که به این عمر اضافه می شد همه چیز می آمد و میرفت - با زی ها جای خود را به کتاب و درس و دوستان مدرسه ای دادند ، تا چشم به هم زدم آنچنان عاشق درس و مدرسته شده بودم که قبول نشدن در دانشگاه برام بسیار سخت بود .
آری تمام فکر و ذکر و عشق و دوس داشتنم دانشگاه و رفتن به دانشگاه شده بود ،  وارد دانشگاه شدم اول که گیج بودم نمی دانستم این چه حسی است در من که تمامی ندارد آخر این چه عشقی است که هر باز با گذشت زمان عوض میشود آری به خیلی از کارها دست زدم یواش یواش به قول دانشجویان شده بودم روشن فکر ... !!؟
به خودم اومدم شده بودم کشته مرده پول از هر راه و روشی برای پول درآوردن استفاده میکردم این بار غرق افکار خام جوانی بودم پووووووول ................... پوووووووول ..............پووووووووول  !!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
هر نوع عشق رو تجربه کرده بودم ، به نظر خودم دنبال یه همفکر و همدل و همزبون میگشتم که باهاش ارتباط برقرار کنم آره به خودم که اومدم دیدم این دفعه عشق عای خیابانی و تلفنی جای همه این هارو گرفت روز به روز آلوده تر میشدم روز به روز گناه کار تر و روسیاه تر . ( اما هر چه می رفتم نسبت به عشف ارزاء نمیشدم )
در اوج گناه و روسیاهی  نمی دونم از کجا شروع شد ؟ نمی دونم از کی ؟........................
نمی دونم چه طوری باید بیانش کنم ، نمی دونم از کجا باید شروع کنم ..................................!!!!
تا چشم باز کردم متوجه شدم 180 درجه تغییر کردم ......؟؟؟؟!!!!!!!......
عشقی رو یافته بودم که شور حالی داشت ، مستیی داشت که هیچ نوع شرابی نداشت . حالی میکردم که تا به حال  به این حال نرسیده بودم مست بودم و چیزی نمی فهمیدم .؟!
کم کم که مستی خارج شد وعقل سر جاش اومد تازه فهمیدم آدمی با اون وضع یه دفعه چی شده...؟! کی بودم.... کی شدم ؟! چی بودم .... چی شدم ؟!
از هرکی راه نمایی میخواستم تنها یک کلمه میگفت اون هم این بود ::------»  ...؟؟؟!!!  توبه !!!؟؟؟...
آره هرکی دیگه بود همین کار رو میکرد تصمیم گرفتم توبه کنم !!!!!!!!!.....؟؟.............
آخه هیچ کس که نمی دونس من خودم میدونستم که چه آدمی بودم و هستم چه کارهاییی کردم بار ها رو بارها توبه کردم اما دو برابر توبه هام توبه شکستم  کناه شده بود مثل مواد مخدر معتاد گناه بودم و چیزی نمی فهمیدم خمار خمار ... !!! ... ؟؟؟ ...
توبه میکردم و توبه می شکستم خواسته و نا خواسته برکشته بودم به قبل اره اون مستی رفته بود وقتی عقل کم فهم من بیاد جلو همین میشه برگشته بودم به قبل باز همون آحمق ادم روی سیاه ، با کوله باری این بار بیشتر از گناه ؟
اون آدم روشن فکر که ادعاهایی هم داشت این بار درباره خودش داشت خیال بافی میکرد : وقتی فکر میکردم با خودم میگفتم من که کار خوب زیاد انجام دادم و مثلا مسلمون و شیعه هستم بی خیال همه کار میکنم من که آخرش میرم بهشت ... !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ( یکی نبود بیاد بگه احمق مگه خدا و اهلبیتش مسخرت شدن )
این دفعه پیشرفت کردم دیگه اون فکرهای احمقانه رو نمیکردم اما دو دغدغه داشتم :
با خودم میگفتم من که گناه زیاد کردم پیش خدا و اهلبیتش هم رویی ندارم خیلی وضعم هم که خرابه بیخیال آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب هر کاری دوست دارم میکنم من که جهنمیم فوقش عذابم بیشتر میشه ( یکی نبود بگه اقای روشن فکر پیشرفتت خوبه اما تو مگه خدایی که جای خدا قضاوت میکنی اخه مگه خدا بخشنده و مهربون نیست مگه این صفات زیباشو نشنیدی )
این دفعه به این عقل یه مثقالی فشار آوردم که چیزی دیگه توذهن بیاد اما نیودم ؟!!!
هر دفعه تنها میشدم و میخواستم فکر کنم یکی انگار باهام صحبت میکرد یکی انگار داشت بهم میگفت چی کار کنم اره میدونین چی میگفت میگفت مرد یکم امید داشته باش تو آدمی تو همیشه امیدواری روح خدا در توست ماهی رو هروقت از آب بگیری تازست باشو دیر نکن مگه پشیمون نیستی مگه دوست نداری برگردی به اون شور مستی مگه دوست نداشتی بشی اون چیزی که بودی مگه دوست نداشتی عاشقی خدا رو حس کنی ها پاشو یا علی بگو و برو وضو بگیر و نماز بخون و از ته دل پشیمانی تو بهش بگو توبه کن  توبه .
آری توبه . به به  تولدی دوباره ، پاک شدن گناهان
آره تازه وقی توبه کنیم میفهمیم خدا چه قدر مهربونه خدا چقدر بخشندست خدا چه قدر بنده هاشو دوست داره خدا چه قدر جووناشو دوست داره آره خدا هم بهترین بزرگترین و تنها ترین عشق و عاشقه  ما که نمی دونم عشق چیه ماکه نمی دونیم عاشق کیه نمیتونیم اسممون رو بزاریم عاشق !!!
این شعر خیلی قشنگه خیلی :
در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است      ور نه هر گوی به پیری میشود پرهیزگار
دوستان خوبم خواهران و برادرانم ، این روز ها بهترین روز هاست برای توبه ، آقامون امام زمان (عج) مثل خدا ما جوونارو خیلی دوست داره برامون ارزش قائله بچه های آقا غریبه بچه ها بیایید از آقا کمک بگیریم بیایید با آقا بیعت کنیم و به اون قول بدیم و از اون کمک بخواهیم آره شما شاید مثل من نباشید شاید مثل من گناه کارو روسیاه نباشید . بگذریم هرچه بوده گذشته میشه رفت به آینده ای زیبا و خوب از آقامون کمک بگیریم و با آقامون بیعت کنیم نزاریم یوسف فاطمه (س)  تنها و غریب بمونه بیایید با این عشق همیشگی آشنا بشیم و خو بگیریم بیایید با توبه های خودمون که انشاءالله با کمک خود صاحبش برای چند لحظه هم آقامون رو شاد کنیم ................
بیایید با هم توبه کنیم ......................................................
************************************************
عزیزان شرمنده که سرتونو به درد آوردم .
انشاءالله مطلب بعدی در ابره توبه خواهد بود اگر دوست داشتین سری دوباره بزنین .
از بابت نظهاتون که داده بودیم ممنون اما خواهش میکنم انتقاد و پیشنهاد بدین ، وبلاگ رو به نقدر و بررسی بزارید ممنون میشم .
برا یاین حقیر روسیاه با کوله بار گناه دعا یادتون نره .
به امید صبح ظهور دولت عشق و به امید این که بتونیم برای همیشه آقامون رو شاد نگه داریم
   

  به امید عروجی عاشقانه و عارفانه و دائمی
یا مولای یا علی (ع)  یا مولاتی یا فاطمه الزهرا (س)
        یا اباصالح المهدی ادرکنی (عج)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خط شکن ... ( سه شنبه 84/1/30 :: ساعت 11:56 صبح )


>> بازدید امروز: 11
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 281911
» درباره من

عــــــــــروج
مدیر وبلاگ : خط شکن ...[98]
نویسندگان وبلاگ :
آسمان عروج ...
آسمان عروج ... (@)[16]

بال پرواز ...
بال پرواز ... (@)[4]

عاجر ...
عاجر ... (@)[0]


به نام خدا ... خط شکن ... یه نسل سومی ... یکی که خیلی چیز ها دیده و شنیده و تجربه کرده ... یکی که سعی در اصلاح درون و بیرونش داره ... یه بسیجیه دانشجو ... یه بسیجیه طلبه ... به امید شهادت

» پیوندهای روزانه

افشاگری از خود فروختگان اصلاحات جنبش سبز اموی ... [21]
کتاب پاسخ به شبهات اینترنتی 1 [160]
عشق یعنی ... ؟! [183]
صدای شرهانی ... صدایی از اولین باز دید ازبلاگ تا پلاک 2 [780]
لاله های سخن گو ... [218]
حالم دیدنی است ... [162]
استخاره با قرآن ... [186]
بهترین مهمون ... [274]
حسین ... [299]
گوگل google [109]
یاهو ایمیل yahoo Email [174]
[آرشیو(11)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
عشق[3] . عشق به خانواده . عیوبم . فداکار . فرزند . معجزه . هشدار . وفاداری . کمتر . اخلاق . ازدواج . ایران . ایمان . بچه های جهاد . بد . تر . جغله های جهاد . درس . زندگی . سنی . شیعه . طنز . عاشق . عروج _ پرواز .
» آرشیو مطالب
*« هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنیِ »*
افسانه شهادت فاطمه ؟!!؟ اهل تسنن نخوانند ؟!
کاش جنگ رو از یاد برده بودم
جوانان و تهاجم فرهنگی
عروجی مظلومانه
خاطره بازگشت
عروجی کم یاب
این مطلب رو اصلاً نخونید ؟!
زمستان 1383
بهار 1384
تابستان 1384
زمستان 1384
بهار 1385
تابستان 1385
پاییز 1385
عروجی فاطمی ...
صدایی خاموش ...
روایتی از بلاگ تا پلاک ...
عروجی حسینی ...
شرایط جلسات تفسیر
چند روزی با شهداء ...
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
وای مادرم ... ( شهادت مادرم زهرا (س) )
فشار قبر ...
به مهمانی بابا خوش آمدی
گام های زهرا ...
خط شکسته شده ...
درد عشق ...
شهداء شرمنده ام ...
به خود آئیم ... ؟!!
نوشته های بیقرار عروج ...
نوشته های آسمان عروج ...
نوشته های عطیه عروج ...
نوشته های کمیل ...
تابستان و پاییز 87
ایران سنی مذهب فرزد کمتر زندگی بد تر
عشق و زندگی
نوشته های کمیل ...
مرگ بر ضد ولایت فقیه ...
عمومی ...
بارش های باران ...
نوشته های عاجر ...
خاکریز ...
بال پرواز جنگ شهید بابایی
سال 89
سال 90
سال 91
سال92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پیاده تا عرش
.:: در کوی بی نشان ها ::.
دل نوشته های یک دختر شهید
پرواز تا یکی شدن
.:: بوستان نماز ::.
تخریبچی ...
کربلای جبهه ها یادش بخیر... !
یادداشتهای فانوس
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
اواز قطره
بچّه شهید (به یاد شهدا)
چفیه
نگاه منتظر
شهدا
عطر حضور
سراج
نیم پلاک
فدایی سید علی
قافله شهداء
هیئت حضرت علی اکبر(ع)
فلورانس مهربون
شاهد
سایت بچه های قلم
حجاب
کوثر ...
راه آسمان کجاست؟
آفرینش
حزب اللهی مدرنیته
.: حرف دل :.
حاج رضا
بیسیم چی
گل دختر
خونه یاس 115
دیدبان برج مینو
بی قرار
راز و نیاز با خدا
از پشت دوربین من
دستنوشته های بی بی ریحانه
زیر آسمان خدا
بیت حسن ک.نظری(امُل جان)
بهارستان
عروج ...
عــــــــــروج
حجاب و دختران آخر الزمان
خلوتم پر است از حس غریب ...
کوثر
شیمیایی
زینب خانوم
وبلاگ حاج حمید
خاطرات شهداء ...
فرش دل
یاگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد . نوید شاهد
حریم یاس
اخلاق زناشویی
قافله قاریان قرآن شهداء ....
دهلران شرهانی
به مریم بگویید بخندد ...
نمایه ... بارانی که برای باد مینویسد ...
کاریکاتوریست برقی
کنتراست ... سایت هنری
حم عسق ...
خیلی دور ... خیلی نزدیک
ساجدون ...

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب